موفقیتتأمین مالی جمعی، بسیاری از مؤسسان شرکتها را بر آن داشته است که سراغ کارهایی بروند که آزمایش نشده است و ریسک بالایی دارد. در چند سال گذشته بسیاری از این کسبوکارها به علت سود بسیار پایین ورشکست شدهاند. چرا امروزه کارآفرینان بهجای اینکه تصمیم بگیرند در چه صنعتی فعالیت کنند، به این فکر نمیکنند که ساختار شرکت خود را چطور بچینند؟
خیلی از افراد سریعا حساب میکنند که چطور میتوانند کسبوکارخود را گسترش دهند و کیفیت خود را نیز حفظ کنند. ترکیبی از نیروهای بازار، باعث شده است که در حال حاضر، بیش از هر زمان دیگری به این موضوع در کسبوکار فکر کنیم. فروش فرانشیز در واقع واگذاری استفاده از نام تجاری یک شرکت، به فرد یا شرکت دیگری است. این افراد در واقع توسعهدهنده کسب و کار شرکت اصلی هستند و باید کسب و کار را بر اساس استانداردهای شرکت اصلی به جلو ببرند. خرید حق استفاده از نام تجاری شرکت اصلی (Franchise) معمولا شامل قراردادهای سالانه یا چندساله میشود. بسیاری از برندهای مطرح جهان نظیر مکدونالد، پیتزا هات، کیافسی و ... از این مدل توسعه تجاری استفاده حداکثری میبرند. البته این مقوله شامل تمام صنایع نمیشود؛ ولی در فعالیتی که در آن یک محصول یا سرویس بهصورت محلی باید عرضه شود، یکی از مؤثرترین راهکارها است. کارآفرین باید کمی به عقب برگردد و با خود صادق باشد و به درون خود نگاه کند تا ببیند چیزی که او طلب میکند چیست.
مقالهی مرتبط:
در اینجا قصد داریم اسرار موفقیت در فروش فرانشیز را به شما معرفی کنیم و به این میپردازیم که چرا بازار کنونی، بهترین زمان برای ایجاد اینگونه کسب و کار است.
کاهش یا افزایش کیفیت
شرکتهای در حال رشد، با چالشهای فراوانی روبهرو هستند. مشکل بسیاری از این شرکتها این است که چطور میتوانند درجه کیفی خدمات خود را بالا نگه دارند و همزمان ارزشهای کلیدی خود را حفظ کنند. فروش حق استفاده از برند در این کسبوکارها، راهکاری است که مسئولیتهای مدیریت را تقسیم میکند و مرکزیت مدیریت را از بین میبرد. در واقع کارآفرینان میتوانند به نحوی این بخش از توسعه کسبوکار را مدیریت کنند که به نفع خدمات مشتری باشد. افراد میخواهند فعالیتهای شرکت خود را گسترش دهند؛ ولی از این ترس دارند که این کار باعث پایین آمدن کیفیت خدمات یا صدمه به نام تجاری آنها شود. با پیدا کردن شرکای تجاری مناسب و فروش فرانشیز به آنها، میتوان بدون کوتاه آمدن در کیفیت سرویس یا محصولات، تجارت سازمان را گسترش داد. در واقع برای شرکتی که ارزش کلیدی آن، مسئولیتپذیری در انجام کارها است، فروش حق استفاده از نام تجاری میتواند مدل بسیار خوبی برای توسعه باشد. افراد بسیاری به این شکل کارشان را توسعه دادهاند و در دهههای متمادی میلیونها شغل ایجاد کردهاند.
تقاضای مشتری
در سالهای گذشته تغییرات بسیار زیادی در تقاضای مشتری به وجود آمده است. مصرفکنندگان امکانات بیشتری از کالا یا خدمات دارند. آنها میخواهند چیزی که میخرند، سریعتر و ارزانتر باشد.؛ ولی شرایط مالی آنها در خریدشان تأثیرگذار است. پس دوست دارند از شرکتی خرید کنند که از یک سری عقاید اصلی پیروی میکند، با اجتماع همراه است، دوستدار محیط زیست و سازگار با سیاستهای حمایت از نیروی کار است. اینجا است که باید به سمت فروش حق استفاده از نام تجاری رفت. با فروش فرانشیز به افراد، مدیریت متمرکز تبدیل به مدیریت شناور و تقسیمشده میشود. به این معنا که این مدیر کسبوکار که در نزدیکترین محل به مشتری، شعبه جدیدی افتتاح کرده، عضوی از جامعهای کوچک است و متعلق به یک نفر نیست. کسانی که از شرکتها فرانشیز میخرند نیز منافعی کسب میکنند. این منافع شامل توانمندی در یافتن راههایی برای جذب شدن و پذیرفته شدن در آن جامعه و یافتن بهترین روشهای انجام آن است. در حقیقت، دادن فرانشیز یک سازمان به افراد دیگر، روشی بسیار مناسب برای محلی سازی کسبوکارهای ملی است. البته سازمانهای غیرانتفاعی و بشردوستانه نیز میتوانند از این مدل استفاده کنند که به آن فرانشیز اجتماعی گفته میشود و در بسیاری از نقاط جهان، توسط سازمانهای خیریه برای رشد خدمترسانی و یافتن افراد نیازمند استفاده میشود.
پیداکردن شریک مناسب
گسترش یک کسبوکار، حتی اگر بر مبنای اعطای فرانشیز باشد، خالی از مشکل نیست. بزرگترین چالش، یافتن شرکای مناسب است؛ افرادی که از شرکت، فرانشیز بخرند و آن را در منطقه خود تأسیس کنند و خودشان آن را اداره کنند. هر کسی که سازمانی را اداره میکند، بهخوبی میداند که پیدا کردن افراد مناسب چقدر سخت است. ولی ترکیب نیروهای بازار در سالهای گذشته، باعث شده است که این مشکل کمرنگ شود. کارآفرینان این تصور را دارند که اعطای فرانشیز به افراد دیگر باعث میشود که نتوانند سیاستهای حمایت از محیط زیست و جذب اجتماع را دنبال کنند؛ ولی در واقع اینطور نیست. افراد بسیار زیادی هستند که در ۱۵ سال اول کارشان، برای شرکتی کار کردهاند؛ ولی در حال حاضر به دنبال کار در سازمانی هستند که ایجاد ارزش کند. افراد نسل هزاره که بین ۲۵ تا ۳۵ سال سن دارند، میتوانند بهترین گزینه برای اعطای فرانشیز باشند؛ کسانی که با ارزشهای شرکت، انگیزه پیدا میکنند و با افتخار حس میکنند که شریک آن کسبوکار هستند.
نیروی کار و طرز فکر آنها در حال تغییر است. تکنولوژی نیاز به وجود برخی شغلها را بیمعنی کرده است و در عوض نیاز به افرادی است که کار مدیریت انجام دهند و کارآفرینان باید به این تغییر توجه کنند.
مشاهده پست مشابه :
راهنمای انتخاب رشته دکترای پیوسته بیوتکنولوژی ظرفیت و دانشگاه های پذیرنده کنکور سراسری